مشکلات فردی و اختلالات

آشنایی با رویکرد درمانی شناختی رفتاری CBT

آشنایی با رویکرد درمانی شناختی رفتاری CBT

فهرست مطالب

درمان شناختی رفتاری CBT چیست؟

درمان شناختی رفتاری (Cognitive Behavioral Therapy) نوعی رواندرمانی است که به بیماران کمک می­کند تا افکار و احساساتی که رفتارها را تحت تاثیر قرار می­دهند، درک کنند. درمان شناختی رفتاری، معمولاً برای درمان طیف گسترده­ای از اختلالات، از جمله فوبیا، اعتیاد، افسردگی و اضطراب استفاده می­شود. رویکرد درمان شناختی رفتاری ، عموما کوتاه مدت است و هدف آن، کمک به افرادی است با مشکل خاصی دست و پنجه نرم می­‌کنند. در طول دوره درمان، افراد یاد می­گیرند که چگونه الگوهای فکری مخرب یا پریشانی که بر رفتار و احساسات، تاثیر منفی می­‌گذارند، را شناسایی کرده و تغییر دهند. CBT به عنوان یکی از روش‌های موثر و محبوب برای مداخله در اختلالات اضطراب، افسردگی، اختلالات خوردن، و مشکلات روابطی شناخته شده است در این مقال قصد داریم در مورد رویکرد رواندرمانی شناختی رفتاری CBT اطلاعات مفیدی را در اختیارتان بگذاریم. با ما همراه باشید… رویکرد شناختی رفتاری

مبانی درمان شناختی رفتاری CBT

مفهوم اصلی که در پسِ درمان شناختی رفتاری CBT نهفته است، این است که افکار و احساسات ما نقش بنیادی در رفتار ما ایفا می­کنند. مثلاً، فردی که زمان زیادی را صرف فکر کردن درباره سقوط هواپیما، سوانح باند فرودگاه و سایر بلایای هوایی می­‌کند، احتمالاً از سفر هوایی اجتناب خواهد کرد.
هدف از درمان شناختی رفتاری، این است که به بیماران آموزش داده شود که با اینکه نمی­‌توانند تمام جوانب جهان اطراف خود را کنترل کنند، اما می­‌توانند نحوه تفسیر و برخورد با چیزهایی که در محیط آنها وجود دارد را کنترل نمایند.
در سال­های اخیر، درمان شناختی رفتاری در بین افرادی که به دنبال سلامت روان هستند، و همچنین در بین متخصصین درمان، محبوب فزاینده­ای پیدا کرده است. از آنجا که CBT، معمولا یک درمان کوتاه مدت است، اغلب ارزان­تر از سایر درمان­ها می­باشد. CBT از لحاظ تجربی نیز تایید شده است، و به طور مؤثری به بیماران کمک می­کند تا بر طیف گسترده­ای از رفتارهای ناهنجار، غلبه کنند. در CBT، به این سه عنصر اصلی توجه می‌شود:
  1. افکار (Cognition): این رویکرد معتقد است که نحوه فکر کردن فرد نقش بسیار مهمی در تعیین رفتار و احساسات او دارد. بنابراین، افکار ناسالم یا منفی می‌توانند به احساسات منفی و رفتارهای ناسالم منجر شوند. درمان CBT اغلب با توجه به شناسایی و تغییر افکار ناسالم شروع می‌شود.
  2. احساسات (Emotion): CBT به اهمیت درک و مدیریت احساسات پرداخته و افراد را آموزش می‌دهد که چگونه با احساسات خود به طور سالم‌تری روبرو شوند. این شامل شناسایی احساسات، تشخیص احساسات منفی زائد، و یادگیری راه‌های موثر برای مدیریت احساسات است.
  3. رفتار (Behavior): CBT به افراد کمک می‌کند تا الگوهای رفتاری ناسالم را شناسایی کرده و آن‌ها را با الگوهای رفتاری مفید و سالم جایگزین کنند. این شامل توسعه مهارت‌های جدید، تغییر رفتارهای نامطلوب، و ایجاد الگوهای رفتاری جدید و مفید است.

خطاهای شناختی خودآیند

یکی از اهداف اصلی درمان شناختی رفتاری، شناسایی و تغییر خطاهای شناختی است؛ افکاری که می­توانند مشکلات عاطفی، افسردگی و اضطراب را تشدید کنند. این افکار منفی، خود به خود پیش می­روند، به عنوان حقیقت پذیرفته می­شوند، و روی حالت فرد، تاثیر منفی می­گذارند. بیماران از طریق فرآیند درمان شناختی رفتاری CBT، این افکار را بررسی می­کنند و ترغیب می­شوند تا به واقعیتی بنگرند که این افکار را پشتیبانی یا رد می­کند. افراد با انجام این کار، قادرند نگاه دقیق­تر و واقع‌گرایانه‌­تری به افکاری داشته باشند که در حس اضطراب و افسردگی آنها نقش دارند. افراد با شناخت افکار منفی و غالباً واهی که احساسات و خلق و خوی آنها را تضعیف می‌­کنند، می­‌توانند در الگوهای تفکر سالم شرکت کنند. برای رزرو وقت روانشناسی بالینی با رویکرد CBT با ما مرتبط شویدنوبت‌دهی آنلاین

انواع درمان شناختی رفتاری

بر اساس گزارش انجمن روان درمانی شناختی و رفتاری بریتانیا، “روان درمانی شناختی و رفتاری، درمان­هایی هستند که مبتنی بر مفاهیم و اصول حاصل از مدل­های روان شناختی احساس و رفتار انسان می­باشند. این درمان­ها شامل طیف وسیعی از رویکردهای درمانی برای اختلالات عاطفی، همراه با زنجیره­ای از رواندرمانی فردی ساختاری تا موضوعات خودیاری است. ” انواع خاصی از رویکردهای درمانی وجود دارند که زیرمجموعه درمان شناختی رفتاری CBT هستند، و مرتباً توسط متخصصین سلامت روان مورد استفاده قرار می­گیرند. نمونه­‌هایی از این رویکردها عبارتند از:

رفتار درمانی احساسی عقلانی (REBT):

رفتار درمانی احساسی عقلانی (REBT) یک رویکرد درمانی است که توسط البرت الیس در دهه ۱۹۵۰ تأسیس شد. این رویکرد بر فرضیه مبتنی بر این ایده که نه خود رویدادها و نه باورهای ما در مورد این رویدادها، مستقیماً منجر به احساسات و رفتارهای ما می‌شوند، بلکه تفسیرهای ما از رویدادها است که احساسات و رفتارهای ما را تعیین می‌کند. در واقع، REBT مدعی است که انسان‌ها تمایل دارند تا در مورد رویدادها نهادینه‌های ناسالمی ایجاد کنند که باعث احساسات مخرب و رفتارهای ناسالم می‌شوند. REBT بر پنج اصل اصلی تأکید دارد:
  1. رویداد (Event): این رویکرد تأکید دارد که رویدادهای خارجی به تنهایی نه احساسات ما را تعیین می‌کنند و نه رفتارهای ما. به جای این‌که رویدادها را به عنوان دلیلی برای احساسات و رفتارهای ما قبول کنیم، REBT ما را ترغیب می‌کند که باورهایمان را مورد بازبینی قرار دهیم.
  2. باورها (Beliefs): در REBT، باورهایی که افراد در مورد رویدادها دارند به عنوان “ABCs” شناخته می‌شوند: A برای رویداد (Activating event)، B برای باور (Belief) و C برای پیش‌بینی‌های متناظر با باور (Consequence). این باورها می‌توانند به سه دسته اصلی تقسیم شوند: باورهای اصلی (core beliefs)، باورهای بینی (intermediate beliefs) و باورهای نهایی (automatic thoughts).
  3. عواطف (Emotions): REBT تأکید دارد که احساسات ما نه مستقیماً از رویدادها نهایت می‌گیرند، بلکه از تفسیرهای ما از این رویدادها نشأت می‌گیرند. این رویکرد ما را ترغیب می‌کند که احساسات خود را به چالش بکشیم و الگوهای منفی را تغییر دهیم.
  4. تدابیر (Disputing): در این مرحله، افراد باید باورهای منفی و ناسالم خود را مورد بازبینی قرار داده و آن‌ها را به چالش بکشند. این شامل شناسایی و زیرساخته کردن باورهای ناسالم و جایگزینی آن‌ها با باورهای سالم‌تر است.
  5. اثرات (Effects): در نهایت، REBT تأکید دارد که اثرات این باورهای جایگزین بر احساسات و رفتارهای ما را مورد بررسی قرار دهیم. این شامل تغییر احساسات منفی و رفتارهای ناسالم به شکلی سالم‌تر و موثرتر است.
با استفاده از این پنج اصل، REBT به افراد کمک می‌کند تا باورهای ناسالم خود را شناسایی کرده و آن‌ها را با باورهای سالم و موثرتر جایگزین کنند، که در نتیجه به بهبود احساسات و رفتارهای آن‌ها منجر می‌شود. رویکرد شناختی رفتاری CBT بر فرآیندهای فکری متمرکز است

درمان شناختی:

این نوع درمان، بر مبنای شناسایی و تغییر الگوهای تفکر نادرست یا در هم ریخته، پاسخ­های احساسی، و رفتارها است.

درمان‌های چند وجهی:

درمان‌های چند وجهی (Multimodal Therapies) یا چندمنظوره، رویکردهای درمانی هستند که از ترکیب متدها، تکنیک‌ها، و روش‌های مختلف درمانی برای مداخله در مشکلات روانی استفاده می‌کنند. این رویکردها بر این ایده مبتنی هستند که هر فرد یک موجود چند وجهی است و بنابراین برای درمان مشکلاتش نیاز به رویکردهای گوناگونی دارد. درمان‌های چند وجهی معمولاً شامل اجزای مختلفی مانند شناختی، رفتاری، عاطفی، فردی، میان فردی، و فرآیند‌های گروهی است. این رویکردها تلاش می‌کنند تا با توجه به نیازها و شرایط فرد، یک برنامه درمانی مناسب و شخصی‌سازی شده ارائه دهند. یکی از معروف‌ترین درمان‌های چند وجهی، درمان چند وجهی فرانکل (Multimodal Therapy by Arnold Lazarus) است. این رویکرد شامل هفت عنصر چند وجهی است که با هم ترکیب می‌شوند:
  1. رفتار (Behavioral): شامل تغییر الگوهای رفتاری ناسالم و یادگیری رفتارهای مفیدتر.
  2. احساسات (Emotional): مرتبط با شناسایی و مدیریت احساسات منفی و ایجاد تغییر در آن‌ها.
  3. حس (Sensory): اشاره به شناسایی و مدیریت تحریک‌های حسی و فیزیولوژیکی مانند درد و استرس.
  4. تصویرسازی (Imagery): استفاده از تصاویر ذهنی برای ارتقاء رفتارها و احساسات مثبت.
  5. اعتقاد (Cognitive): شناسایی باورها و افکار ناسالم و تغییر آن‌ها به باورهای مثبت و سازنده.
  6. بینش (Interpersonal): تمرکز بر روابط میان فردی و مهارت‌های ارتباطی.
  7. وضعیت زندگی (Life Meaning or Worldview): بررسی معنا و مقصد زندگی و تأثیر آن بر روانی و رفتاری فرد.
رویکردهای چند وجهی تأکید دارند که هر فرد متفاوت است و بنابراین نیاز به رویکردهای درمانی متنوعی دارد تا بهترین نتایج درمانی برای خود را بدست آورد. این رویکردها معمولاً به‌طور شخصی‌سازی شده برای هر فرد ارائه می‌شوند، که شامل ترکیب مختلفی از تکنیک‌ها و روش‌های مختلف درمانی است.

رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT):

رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT) یک رویکرد درمانی ترکیبی است که در ابتدا برای درمان اختلال شخصیت مرزی (Borderline Personality Disorder) توسعه یافته است، اما اکنون در درمان مشکلات دیگری مانند اضطراب، افسردگی، اختلالات خوردن، و مشکلات اعتیاد نیز استفاده می‌شود. این رویکرد توسط دکتر مارشا لاینهان در دهه ۱۹۸۰ ابداع شده است. DBT بر پنج مهارت اصلی تأکید دارد:
  1. مهارت‌های معرفتی (Mindfulness Skills): این مهارت‌ها به افراد کمک می‌کنند تا به طور آگاهانه و بدون سُد محیط خود را مشاهده کنند و با تمرکز بر روی لحظه حال، افکار و احساسات خود را تنظیم کنند.
  2. مهارت‌های تحمل تناقض (Distress Tolerance Skills): این مهارت‌ها به افراد کمک می‌کنند تا در مواقعی که با فشارهای زیادی روبرو می‌شوند، تحمل کنند و از راه‌های سالم برای مقابله با استرس استفاده کنند.
  3. مهارت‌های تحلیلی (Emotion Regulation Skills): این مهارت‌ها به افراد کمک می‌کنند تا احساسات خود را شناسایی کرده و آن‌ها را به طور موثری مدیریت کنند، به جای اینکه به صورت ناگهانی و مضطرب واکنش نشان دهند.
  4. مهارت‌های بینشی (Interpersonal Effectiveness Skills): این مهارت‌ها به افراد کمک می‌کنند تا در روابط خود با دیگران، مرزهای شخصیتی را برقرار کرده و نیازهای خود را با احترام به نیازهای دیگران ارتباط برقرار کنند.
  5. مهارت‌های مدیریت خود (Self-Management Skills): این مهارت‌ها به افراد کمک می‌کنند تا برنامه‌ریزی و مدیریت منابع زمانی و انرژی خود را به طور بهینه انجام دهند، و همچنین به تشویق و افزایش عملکرد خود بپردازند.
در DBT، توجه به توازن بین دو سوء مصرف (Dialectics) قرار دارد: اتخاذ توازن بین قبول و تغییر. این به معنای قبول و شناختن حالت‌ها و وضعیت‌های فعلی، در عین حال توسعه مهارت‌هایی برای تغییر آن‌ها است. این رویکرد ترکیبی از رویکردهای مبتنی بر شناخت (شناختی) و رویکردهای مبتنی بر رفتار (رفتاری) است که به شناخت و تغییر الگوهای ناسالم فکری و رفتاری کمک می‌کند، و در نتیجه، بهبود در کیفیت زندگی افراد مبتلا به مشکلات روانی را فراهم می‌آورد. با اینکه هر نوع درمان شناختی رفتاری، رویکرد منحصر به فرد خودش را دارد، اما هر کدام از آنها به الگوهای فکری اصلی که موجب روان‌پریشی می­شوند، می­‌پردازد. رویکرد DBT

مولفه­‌های درمان شناختی‌رفتاری

افراد، اغلب دچار افکار یا احساساتی می­شوند که این افکار و احساست، به باورهای اشتباه، قوت می­دهند. چنین باورهایی می­تواند سبب بروز رفتارهای مشکل­سازی شود که این رفتارها می­توانند بسیاری از قسمت­‌های زندگی را تحت تاثیر قرار دهند، مانند خانواده، روابط عاشقانه، کار و دانشگاه. به عنوان مثال، فردی که از عزت‌نفس پایین رنج می‌­برد، ممکن است افکار منفی در مورد توانایی­‌ها و ظاهر خودش داشته باشد. به موجب این الگوهای تفکر منفی، آن فرد ممکن است از پذیرفتن موقعیت‌های اجتماعی دوری کند و یا فرصت­‌های پیشرفت در محل کار یا در مدرسه را از دست بدهد. به منظور مبارزه با این افکار و رفتارهای مخرب، یک درمانگر شناختی، ابتدا به بیمار کمک می­‌کند تا باورهای مشکل ساز را شناسایی کند. این مرحله، که به تجزیه و تحلیل عملکردی معروف است، برای یادگیری اینکه چقدر افکار، احساسات و موقعیت­‌ها می­‌توانند در رفتارهای ناهنجار نقش داشته باشند، مهم است. این فرایند می­تواند دشوار باشد، به خصوص برای بیمارانی که با خود اندیشی می­جنگند، اما در نهایت منجر به خودیابی و بینش­هایی می­شود که بخش مهمی از روند درمان هستند. بخش دوم درمان شناختی رفتاری، بر رفتارهای واقعی تمرکز دارد که در این مشکل دخیل هستند. بیمار، شروع به یادگیری و تمرین مهارت­های جدیدی می­کند که بعداً می­‌تواند از آنها در شرایط واقعی استفاده نماید. مثلاً، فردی که از اعتیاد به مواد مخدر رنج می­‌برد، شروع به تمرین مهارت‌های جدیدی برای مقابله­ با اعتیاد می­‌کند، و با روش­‌هایی آشنا می­‌شود تا هنگام مواجهه با موقعیت‌های اجتماعی که می­‌توانند باعث برگشت آن حالت (اعتیاد) شوند، از آنها دوری یا با آنها مقابله کند. در اغلب موارد، CBT یک فرایند تدریجی است که به فرد کمک می­کند تا گام‌­های تصاعدی به سوی تغییر رفتار بردارد. برای نمونه کسی که از اضطراب اجتماعی رنج می­برد، ابتدا خودش را در یک وضعیت اجتماعی اضطراب­‌آور تصور می­کند. در مرحله بعد، بیمار، شروع به گفتگو با دوستان، خانواده و آشنایان می­‌کند. به پیشروی به سمت یک هدف بزرگتر، به نظر می­رسد که این فرآیند، زیاد دلهره‌آور نیست و رسیدن به اهداف، ساده‌­تر می‌شود. برای رزرو وقت روانشناسی بالینی با رویکرد CBT با ما مرتبط شویدنوبت‌دهی تلفنی

فرآیند درمان شناختی‌رفتاری چگونه است؟

  • در طول فرایند درمان شناختی رفتاری CBT، درمانگر، نقش بسیار فعالی دارد.
  • CBT بسیار هدفمند و متمرکز است، و بیمار و درمانگر، با هم به عنوان همکار کار می­‌کنند تا به اهداف متقابل برسند.
  • درمانگر، معمولاً جزئیات فرآیند را توضیح می­‌دهد و اغلب به بیمار، تکالیفی داده می­‌شود تا آنها را برای جلسه بعدی تکمیل کند.
  • درمان شناختی رفتاری، می­‌تواند به عنوان یک درمان موثر کوتاه‌مدت، مورد استفاده قرار گیرد و به بیمار کمک کند تا با یک مشکل بسیار خاص، مقابله نماید.

کاربردهای درمان شناختی‌رفتاری

درمان شناختی رفتاری (CBT) برای مشکلات روانی و رفتاری مختلفی استفاده می‌شود و در تقریباً همه اختلالات روانی و رفتاری موثر است. برخی از اختلالاتی که CBT معمولاً برای آن‌ها استفاده می‌شود عبارتند از:
  1. اختلالات اضطرابی: مانند اختلال اضطراب عمومی، اختلال ترس از اجتماعی، فوبیاها (ترس‌های خاص)، اختلال تراکم فکری (OCD) و اختلال استرس پس از زندگی (PTSD).
  2. اختلالات افسردگی: از افسردگی معمولی تا اختلال افسردگی بالینی (Major Depressive Disorder) و اختلال افسردگی دوقطبی.
  3. اختلالات خوردن: مانند اختلال از نوع افزایش وزن (Binge Eating Disorder)، اختلال خوردن هیجانی (Emotional Eating) و اختلال وسواسی خوردن (Bulimia Nervosa).
  4. اختلالات مرتبط با مواد: مانند اعتیاد به مواد مخدر، الکلی، یا دیگر مواد.
  5. اختلالات خواب: مانند بی‌خوابی مزمن و اختلال خواب‌های همراه با سایر اختلالات روانی.
  6. اختلالات شخصیتی: مانند اختلال شخصیت مرزی (Borderline Personality Disorder)، اختلال شخصیت هیستریونیک (Histrionic Personality Disorder) و اختلال شخصیت ترسو (Avoidant Personality Disorder).
  7. مشکلات مرتبط با استرس و تنش: مانند مدیریت استرس، افزایش خودکارآمدی و ایجاد راه‌حل‌های موثر برای مواجهه با مشکلات زندگی.
  8. مشکلات روابطی: مانند مشکلات زناشویی، مشکلات خانوادگی و مشکلات ارتباطی با دیگران.
همچنین، CBT برای بهبود کیفیت زندگی عمومی، افزایش اعتماد به نفس، تقویت مهارت‌های ارتباطی و مدیریت خود، و بهبود عملکرد در زمینه‌های مختلف زندگی نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. به طور کلی، CBT یک رویکرد گسترده است که می‌تواند به افراد در مواجهه با مشکلات روانی و رفتاری مختلف کمک کند و آن‌ها را به سوی بهبود راهنمایی کند.
CBT یکی از تحقیقاتی­ترین انواع درمان­ها ­است، بخشی از آن هم به این دلیل است که این درمان، روی اهداف بسیار خاص تمرکز دارد و نتایج آن را می­‌توان نسبتا راحت اندازه‌گیری کرد.
در مقایسه با رویکردهایی مثل روانکاوی، که افراد را به سمت خودکاوی بی‌انتهاتر تشویق می­کند، درمان شناختی رفتاری اغلب برای افرادی مناسب­تر است که با یک رویکردی ساختاری و متمرکز ارتباط بهتری برقرار می­‌کنند؛ رویکردی که در آن، درمانگر اغلب نقش آموزش‌دهنده دارد. با این حال، برای اینکه CBT موثر باشد، فرد باید آماده باشد، و تمایل داشته باشد که وقت و تلاش خود را صرف تجزیه و تحلیل افکار و احساسات خود کند. این خودتحلیلی و تکالیف، می­تواند برای فرد دشوار باشد، اما یک راه عالی برای یادگیری بیشتر در مورد این موضوع است که چگونه حالات داخلی، بر رفتار بیرونی تاثیر می­گذارند. همچنین درمان شناختی رفتاری، برای افرادی مناسب است که به دنبال یک درمان کوتاه مدت برای انواع خاصی از تنش‌­های احساسی هستند که در آنها لزوما از داروهای روانگردان استفاده نمی­‌شود. یکی از بزرگترین مزایای درمان شناختی رفتاری، این است که به بیماران کمک می­‌کند تا مهارت‌­های مقابله­‌ای، که هم می­‌توانند در زمان حال و هم در آینده مفید باشند، را یاد بگیرند.

انتقادات به درمان درمان شناختی رفتاری

در ابتدا، برخی از بیماران اذعان دارد که با اینکه آنها تشخیص می­دهند که برخی از افکار آنها منطقی یا سالم نیستند، اما آگاهی از این افکار، نمی­تواند باعث شود که تغییر آنها آسان گردد. CBT، به اندازه رویکردهای دیگر مانند رواندرمانی وابسته به روانکاوی، بر روی مقاومت ناخودآگاه در برابر تغییرات، تمرکز نمی‌­کند. لازم است توجه داشته باشیم که CBT فقط شامل شناسایی این الگوهای فکری نیست؛ این درمان، بر استفاده از طیف وسیعی از استراتژی­‌ها تمرکز دارد تا به افراد کمک کند که بر این افکار غلبه نمایند. این استراتژی­‌ها می­‌تواند شامل رویدادنگاری، نقش‌گذاری، تکنیک­‌های آرام سازی، و حواس‌پرتی­‌های ذهنی باشد.  

کلینیک روانشناسی و مددکاری ایران

کلینیک روانشناسی و مددکاری ایران ما در کلینیک ایران بهترین روانشناسان بالینی باتجربه در تهران را برای ارائه خدمات به شما در اختیار داریم. پس زمان را از دست ندهید و برای رزرو وقت رواندرمانی (به صورت حضوری یا آنلاین) با ما مرتبط شوید. برای رزرو وقت روانشناسی بالینی با رویکرد CBT با ما مرتبط شویدنوبت‌دهی تلفنی

با روانشناسان بالینی کلینیک ایران با رویکرد CBT آشنا شوید:

دکتر هدی فرامرزی، روانشناس بالینی

دکتر هدی فرامرزی

مشاهده رزومه روانشناسان کلینیک ایران  مهتاب کرج‌آبادی | روانشناس بالینی

مهتاب کرج‌آبادی

مشاهده رزومه روانشناسان کلینیک ایران مریم فیاض، روانشناس

مریم فیاض

مشاهده رزومه روانشناسان کلینیک ایران  

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *