مقالات
تأثیر طرحواره درمانی بر روابط اجتماعی ما
فهرست مطالب
خیلی وقتها در روابط اجتماعی، از خودمان میپرسیم: «چرا همیشه من؟ چرا همیشه همین سناریو تکرار میشود؟»
یک رابطه عاطفی شبیه قبلی تمام میشود، در محیط کار دوباره در همان موقعیت قربانی یا منجی قرار میگیریم، یا در جمعهای دوستانه، باز هم احساس تنهایی و نادیدهگرفتهشدن داریم.
طرحواره درمانی تلاش میکند نشان دهد این تکرارها تصادفی نیستند، بلکه ریشه در الگوهای عمیقی دارند که در کودکی شکل گرفتهاند.
برای درک بهتر این موضوع، بد نیست یادآوری کنیم که در مطلب «طرحواره درمانی چیست؟» بهطور مبسوط دربارهٔ ماهیت و تاریخچه این رویکرد توضیح داده شده است. در این مقاله تمرکز بر این است که طرحوارهها چگونه روی روابط اجتماعی روزمره ما اثر میگذارند.
طرحواره چیست و چرا در روابط اینقدر مهم است؟
در طرحواره درمانی، «طرحواره» به مجموعهای از باورها، احساسها و خاطرات عمیق گفته میشود که از سالهای اولیه زندگی در ذهن ما حک شدهاند.
این طرحوارهها مثل یک عینک نامرئی عمل میکنند:
واقعیت بیرونی را میبینیم، اما از پشت شیشهای که قبلاً رنگش را تجربههای کودکی تعیین کردهاند.
برای مثال:
-
اگر در کودکی بارها تجربهٔ طرد، جدایی یا بیثباتی داشتهایم، طرحوارهٔ رهاشدگی شکل میگیرد. در بزرگسالی، کوچکترین فاصلهٔ همسر یا دوست را بهصورت «در حال ترک کردن من است» تفسیر میکنیم.
-
اگر با خشونت، تحقیر یا سوءاستفاده بزرگ شدهایم، طرحوارهٔ بیاعتمادی/بدرفتاری فعال میشود و در نتیجه، حتی در رابطه با آدمهای نسبتا امن هم همیشه منتظر ضربه خوردن هستیم.
-
اگر مدام پیام «کافی نیستی»، «خوب نیستی»، «بقیه از تو بهترند» را گرفته باشیم، طرحوارهٔ نقص/شرم شکل میگیرد و در جمعها بهسختی خودمان را ارزشمند میبینیم.
طرحوارهها در کودکی کمک میکنند با محیط ناسالم کنار بیاییم، اما در بزرگسالی، وقتی شرایط عوض شده، همان الگوها به منبع درد و تکرار مشکل در روابط تبدیل میشوند.

طرحوارههایی که روابط اجتماعی را بیشتر تحتتأثیر قرار میدهند
تقریباً همه انسانها چند طرحواره فعال دارند، اما شدت و ترکیب آنها متفاوت است. برخی طرحوارهها مستقیماً روابط بینفردی را هدف میگیرند.
۱. رهاشدگی / بیثباتی
-
همواره این حس وجود دارد که «هیچ رابطهای پایدار نمیماند».
-
آدمهای دردسترس و قابلاعتماد حوصلهمان را سر میبرند، اما به افراد غیرقابلپیشبینی جذب میشویم.
-
در روابط صمیمی، گاهی بیشازحد میچسبیم، گاهی ناگهانی قطع ارتباط میکنیم تا از رهاشدن پیشگیری کنیم.
۲. بیاعتمادی / بدرفتاری
-
دیگران را در اصل خطرناک، سوءاستفادهگر یا فریبکار میدانیم.
-
در دوستی و رابطه عاطفی، کنترل، بازجویی، امتحان کردن طرف مقابل و سوءظن شدید زیاد دیده میشود.
-
در محیط کار، همکاری گروهی سخت میشود، چون ناخودآگاه انتظار خیانت، دزدیِ ایده یا بیعدالتی داریم.
۳. نقص / شرم
-
در جمعها احساس میکنیم «از بقیه پایینتر» یا «عیبدار» هستیم.
-
تعارف و تعریف دیگران را جدی نمیگیریم و فکر میکنیم صرفاً از سر ادب است.
-
ممکن است بهسمت رابطه با آدمهای تحقیرکننده یا کنترلگر کشیده شویم، چون با تصویر درونی «منِ کمارزش» هماهنگ است.
۴. اطاعت
-
«نه» گفتن بسیار سخت است، حتی وقتی فشار زیادی تحمل میکنیم.
-
برای حفظ رابطه، نیازها و خواستههای خود را نادیده میگیریم.
-
ظاهر ما «مهربان و فداکار» است، اما درونی پر از خشم و دلخوری فروخوردهایم.
۵. استحقاق / خودشیفتگی
-
خود را برتر از دیگران میدانیم و انتظار داریم قوانین برای ما استثنا قائل شوند.
-
وقتی دیگران مرز میگذارند، آن را بیاحترامی یا محدود کردن غیرمنصفانه میبینیم.
-
روابط بهسمت یکطرفه شدن میرود؛ بیشتر میگیریم تا اینکه بدهیم.
این طرحوارهها در ظاهر فقط «ویژگی شخصیت» به نظر میرسند، اما در عمق، الگوهای تکراریاند که در روابط، سناریوهای مشابهی را بارها بازتولید میکنند.
طرحواره درمانی چگونه این الگوها را در روابط تغییر میدهد؟
طرحواره درمانی ترکیبی از کار شناختی، هیجانی و رفتاری است. یعنی فقط «صحبت منطقی» نیست؛ هم روی ذهن، هم روی احساس و هم روی رفتار اثر میگذارد.
۱. شناخت و نامگذاری الگوها
نخستین قدم، آگاه شدن از این است که:
-
در چه نوع روابطی بیشتر آسیب میبینیم،
-
چه اتفاقهایی مدام تکرار میشوند،
-
و واکنشهای ما چه شباهتهایی با گذشته دارند.
وقتی فرد در جلسات درمانی متوجه میشود که مثلاً هر انتقاد کوچکی را مثل فریاد تحقیر پدر یا مادر میشنود، میتواند بین «واقعیت رابطهٔ فعلی» و «زخمهای قدیمی» تفاوت بگذارد.
این آگاهی بهتنهایی شدت واکنشها را در روابط دوستی، خانوادگی و کاری کاهش میدهد.
۲. کار با هیجانهای عمیق و «کودکِ درون»
در طرحواره درمانی فقط روی افکار کار نمیشود، بلکه بخشهای هیجانیِ عمیقتر هم مورد توجه قرار میگیرند؛ بخشی که در این رویکرد اغلب با عنوان «کودک آسیبدیده» شناخته میشود.
برای نمونه:
-
پشت طرحوارهٔ رهاشدگی، معمولاً کودکی است که تجربهٔ طلاق والدین، مرگ، مهاجرت ناگهانی یا بیثباتی شدید عاطفی را داشته است.
-
پشت طرحوارهٔ بیاعتمادی، کودکی قرار دارد که تحقیر، تنبیه شدید، سوءاستفاده یا دروغهای مکرر را تحمل کرده است.
وقتی این بخشهای درونی در فضای امن درمان دیده و حمایت میشوند، نیازی نیست در روابط فعلی با خشم، قهر، کنترل یا فرار افراطی از خود دفاع کنیم. بهتدریج روابط واقعی امروز از سایهٔ خاطرات دیروز جدا میشوند.

۳. تمرین رفتارهای جدید در دنیای واقعی
در طرحواره درمانی، تغییر فقط در اتاق درمان نمیماند. درمانگر و مراجع، رفتارهای تازهای را طراحی و تمرین میکنند:
-
تجربهٔ «نه گفتن» در موقعیتهای نسبتاً امن،
-
بیان مستقیم احساس بهجای کنایه، قهر یا سکوت،
-
تلاش برای ماندن در رابطه و گفتوگو، بهجای فرار کردن در اولین تعارض،
-
تمرین اعتماد تدریجی، نه اعتماد صفر یا صد.
این تمرینها بهمرور به خانه، محیط کار و جمعهای دوستانه منتقل میشوند و اطرافیان نیز تغییر را احساس میکنند.
تأثیر طرحواره درمانی بر انواع روابط
۱. روابط عاطفی و زناشویی
-
کاهش دعواهای تکراری با محتوای مشابه
-
افزایش توان گفتوگو دربارهٔ نیازها، مرزها و توقعات
-
رهایی از الگوهای «وابستگی افراطی» یا «ترس بیمارگونه از صمیمیت»
فرد یاد میگیرد شریک عاطفیاش را مانند یک انسان مستقل ببیند، نه بازنماییِ پدر، مادر یا مراقب دوران کودکی.
۲. روابط خانوادگی
-
امکان فاصلهگذاری سالم با خانوادههای کنترلگر، مداخلهگر یا بیثبات
-
کاهش احساس گناه افراطی در برابر والدین یا خواهر و برادر
-
بازتعریف نقشهایی مانند «فرزند همیشه مسئول»، «منجی خانواده» یا «سیبل خشم دیگران»
نتیجه این تغییرها، روابطی واقعیتر و کمتنشتر در خانواده است؛ رابطهای که در آن هم احترام وجود دارد و هم فردیت.
۳. روابط کاری و اجتماعی گستردهتر
-
در محیط کار، فرد بهجای سکوت یا انفجار، میتواند انتقاد و اعتراض خود را به شکلی قابلقبول مطرح کند.
-
در دوستیها، قابلیت تشخیص رابطههای سمی از رابطههای سالم افزایش مییابد.
-
انتخاب همکار، شریک یا دوست براساس آگاهی بیشتر صورت میگیرد، نه صرفاً براساس تکرار ناخودآگاه الگوهای آشنا.

پرسشنامه طرحواره یانگ؛ ابزاری برای شناخت عمیقتر
یکی از ابزارهای کاربردی در این رویکرد، پرسشنامه طرحواره یانگ است. این پرسشنامه کمک میکند فرد:
-
طرحوارههای غالب خود را بهتر بشناسد،
-
متوجه شود کدام بخش از این مقاله بیشتر به او نزدیک است،
-
و با خودآگاهی بیشتری وارد فرایند درمان شود.
نتایج پرسشنامه بهتنهایی تشخیص محسوب نمیشوند، اما میتوانند نقطهٔ شروع خوبی برای گفتوگو با روانشناس باشند.
طرحوارهها، الگوهای شدید و ارتباط با اختلالات شخصیت (از جمله ASPD)
همه ما طرحواره داریم، اما در برخی افراد، این الگوها بسیار خشک، شدید و انعطافناپذیر میشوند و به شکل اختلالات شخصیت خود را نشان میدهند.
در چنین مواردی، روابط اجتماعی آسیبهای عمیقتر و گستردهتری میبینند.
یکی از اختلالاتی که در آن الگوهای بینفردی بسیار مخرب میشوند، اختلال شخصیت ضداجتماعی (ASPD) است. در این اختلال:
-
حقوق دیگران بارها و بارها نقض میشود،
-
رفتارهای فریبکارانه، سوءاستفادهگرانه یا مجرمانه ممکن است تکرار شوند،
-
احساس پشیمانی یا همدلی واقعی بسیار ضعیف است.
در برخی افراد با ویژگیهای ضداجتماعی، ترکیبی از طرحوارههایی مثل استحقاق/بزرگمنشی، بیاعتمادی/بدرفتاری و مهار ناکافی دیده میشود.
البته تشخیص ASPD و دیگر اختلالات نظیر اختلال شخصیت وابسته، کاملاً تخصصی است و صرفاً بر اساس چند رفتار یا نتیجهٔ یک پرسشنامه نمیتوان چنین برچسبی زد. توضیح کاملتر دربارهٔ معیارهای تشخیصی، پیامدها و روشهای درمانی را میتوان در مطلب «اختلال شخصیت ضداجتماعی ASPD» دنبال کرد.
طرحواره درمانی در برخی موارد میتواند برای بهبود الگوهای بینفردی در اختلالات شخصیت هم به کار رود، اما معمولاً روند درمان طولانیتر و پیچیدهتر است و نیازمند ارزیابی دقیق متخصص است.
از آگاهی تا تغییر؛ چند قدم عملی
برای استفادهٔ کاربردی از طرحواره درمانی در زندگی اجتماعی، میتوان چند قدم ساده اما مهم برداشت:
۱. مشاهده و ثبت الگوهای تکراری
-
در چه نوع رابطههایی بیشتر آسیب میبینید؟
-
چه موقعیتهایی مدام تکرار میشوند؟
-
واکنشهای شما در این موقعیتها چه شباهتی با هم دارند؟
نوشتن این موارد کمک میکند طرحوارههای فعال کمکم خود را نشان دهند.
۲. مطالعه و خودآگاهی
خواندن مقالات آموزشی دربارهٔ طرحوارهها، مثل «طرحواره درمانی چیست؟» یا مطالب مرتبط با «پرسشنامه طرحواره یانگ»، باعث میشود نام و شکل کلی این الگوها را بشناسیم.
این شناخت جای درمان را نمیگیرد، اما شروع خوبی برای فهم بهتر خودمان است.
۳. مراجعه به روانشناس آموزشدیده در طرحواره درمانی
کار عمیق روی طرحوارهها معمولاً نیازمند حضور در فرایند درمان است؛ جایی که:
-
میتوان بدون قضاوت دربارهٔ روابط شکستخورده، تعارضها و ترسها صحبت کرد،
-
درمانگر به کشف ریشههای کودکی این الگوها کمک میکند،
-
و بهتدریج راههای تازهای برای برقراری رابطه تمرین میشود.
۴. تمرین تغییر در مقیاس کوچک
-
یک «نه» کوچک در جایی که همیشه «بله» میگفتید،
-
بیان مستقیم یک ناراحتی، بهجای قهر طولانی،
-
ماندن در رابطه در اولین اختلاف، بهجای قطع ارتباط ناگهانی،
-
اعتماد تدریجی به آدمهای نسبتاً امن، بهجای بیاعتمادی کامل یا اعتماد کور.
همین قدمهای کوچک، وقتی با آگاهی از طرحوارهها همراه شوند، میتوانند در طول زمان کیفیت روابط اجتماعی را بهشکل چشمگیری تغییر دهند.
جمعبندی
طرحواره درمانی به ما یادآوری میکند که روابط اجتماعی فقط حاصل «آدمهای بدشانس یا آدمهای بد» نیست، بلکه نتیجهٔ عینکی است که سالها پیش بر چشم ما گذاشته شده است.
شناخت این عینکها، کار روی زخمهای قدیمی و تمرین رفتارهای جدید، میتواند:
-
چرخهٔ تکرار شکستها را در روابط عاطفی، خانوادگی و کاری متوقف کند،
-
احساس ارزشمندی و امنیت را در تماس با دیگران بیشتر کند،
-
و راه را برای ساختن رابطههایی سالمتر، صمیمیتر و واقعبینانهتر باز کند.
روابط اجتماعی همیشه پیچیده خواهند بود، اما با کمک طرحواره درمانی، حداقل میتوانیم بفهمیم کدام بخش از این پیچیدگی از جهان بیرون میآید و کدام بخش، از داستانهای ناتمام درون خودمان.
با روانشناسان متخصص سنجش روانشناختی
کلینیک ایران آشنا شوید:

دکتر سیدعلی هاشمی
دکتر هاشمی متخصص در سنجش روانشناختی، غربالگری، تشخیص و شناسایی اختلالات عصبی تحولی و درمانگر با رویکرد شخصیسازیشده است. ایشان در زمینه سنجش و آموزش سازمانی نیز فعالیت دارد.
- برچسبها: طرحواره درمانی
